چطور حسینی باشم؟
میخواهم این چند روز دنیا را حسینی زندگی کنم تا در آخرت حسینی باشم و حسینی بهشمار آیم باید چکار کنم؟
به گزارش سرویس وبگردی خبرگزاری صدا و سیما، خداوند فرمود: "یوم ندعوا کل اناس بامامهم"؛ در روز رستاخیز، هر گروهی را با امامشان فرامیخوانیم. پیشوای مذهب ما دلخوشمان کرد که: هرکه ما را دوست داشته باشد، با ما محشور میشود .
یک وقتی جوانی نزد امام صادق (ع) آمد و عرض کرد که ما دوست داریم حسین (ع) را یاری کنیم، چگونه؟ امام فرمودند: امام به آن جوان گفت اگر تو امروز با بدن خود نمیتوانی امام حسین (ع) را یاری کنی، اما با قلب و با فکر و چشم و گوش خود میتوانی امام حسین را یاری کنی اگر بتوانی حق دیدنیها و شنیدنیها و فکرها را ادا کنی یعنی با چشم خود حق را ببینی و با گوش حق را بشنوی و با فکرت در مسیر حق قرار بگیری و درگیر خیالهای شیطانی نباشی.
توصیف زیبا امام حسین در زیارت ناحیه مقدسه
در زیارت ناحیه مقدسه میخوانیم که یکی از ویژگیهای حضرت سیدالشهدا (ع) این است: "للظالمین مباین"، سیدالشهدا از ظَلَمه دوری میکند با ظالمان هم کاسه نیست نقطه مقابل ظلمه است و به خاطر همین خصلت است که در اوج عطوفت و مهر از خون و خانواده خود میگذرد از خانواده و فرزندان خود میگذرد و هر آنچه دارد فدا میکند.
ما نباید از یاد ببریم که امام حسین (ع) مظهر احسان و انفاق و صداقت و دوستی است بهترین الگو برای زندگی دنیوی زیبا لذا افرادی که در زمان ما زندگی میکنند مردم معاصر ما اگر بخواهند زندگی دنیای بهتری داشته باشند راهش این است که در مسیر سیدالشهدا (ع) گام بردارند.
دنیای بهتر در حقیقت در گرو همراهی با سیدالشهداست. شنیده ایم که حضرت سیدالشهدا به عمرسعد که در برابر ایشان قرار گرفت چه گفت. عمر سعد دنبال دنیاطلبی بود، اما سیدالشهدا به ایشان گفت که تو از گندم ری نخواهی خورد و همین هم شد. در روایات از سیدالشهدا آمده است که: من تخلف عنی فلا ینال الفتح"
کسی که از سیره من دوری گزینند در دنیا هم به چیزی نخواهد رسید.
چگونه در این زمان نیز با اعمالمان از جمله اصحاب امام حسین شویم؟
با سیدالشهدا (ع) بودن یعنی زندگی بر مدار حق، فرد با خود بیازماید که تا چه اندازه اهل انفاق و احسان و محبت است. شب عاشورا سیدالشهدا (ع) به یاران خود گفت که از فرصت تاریکی شب استفاده کنند و او را ترک کنند آن وقت وفاداری یاران حضرت را ببینید که چه گفتند؟ حضرت ابوالفضل علیه السلام فرمود: اگر ما از نزد تو برویم بعد از تو آیا میتوانیم زندگی کنیم؟ ما این همه خوبی و کرم و لطف از تو دیده ایم عاشق چطور میتواند بدون معشوق زندگی را سپری کند؟ اصحاب حضرت هر کسی به یک گونه اظهار ارادت کردند و گفتند ما هفتاد جان هم که داشته باشیم و قرار باشد که هفتاد بار ذبح شویم حاضریم هر بار در راه تو جان مان را فدا کنیم.
چرا؟ به خاطر این که میدیدند سیدالشهدا (ع) پروانه وار بر مدار عشق و حقیقت میچرخد و فطرت خدایی آنها متوجه این قضیه بود.
فضایل زیارت اباعبدالله در زبان اولیا خدا
امام صادق (ع) فرمودند مَنْ زَارَ الْحُسَیْنِ کَمَنْ زَارَ اللَّهَ فِی عَرْشِهِ " هر کسی که حسین را زیارت کند مثل این است که خداوند را در عرش زیارت کرده است.
این سخن امام صادق علیه السلام اغراق نیست، حسین (ع) همه چیز خود را در راه توحید و بندگی فدا کرد از این نظر حسین (ع) تجسم توحید و خدایی بودن است و کربلا اوج نمایش این توحید است به خاطر این است که سیدالشهدا صاحب این مقام و وجهه میشود.
وقتی یاران حضرت برای ورود به میدان اذن میخواستند حضرت به سادگی اجازه نمیدادند و به نوعی معطل شان میگردند، اما وقتی علی اکبر آمد که اجازه بگیرد فوری اجازه دادند و اصلا معطل نکردند و گفتند برو. این اوج توحید است.
آن هم به چه کسی این گونه اجازه میدهد که قربانی شود؟ به اشبه الناس خَلقا و خُلقا به رسول الله (ص)، علی اکبر از حیث صورت و سیما و راه رفتن و خلق و خو مثل پیامبر بود و این جوان حضور پیامبر را در اذهان اهل بیت تداعی میکرد آن وقت یک پدر بدون این که مجال تردید بدهد به چنین شخصی با چنین جایگاهی بدون معطلی میگوید "علی برو، این چیزی جز نمایش توحید خالص نیست. "
یکی از آن لحظات ناب آنجاست که حضرت، علی اصغر را بوسید و با او وداع گفت. آن جا سیدالشهدا (ع) جملهای میگوید که نشان دهنده توحید محض است. آن جا که علی اصغر شش ماهه را شهید میکنند ناله و شکایت نمیکند آن لحظه دردناکترین لحظه برای سیدالشهدا (ع) است، چون علی اصغر حتی زبان نداشت که یک بابا بگوید، اما حضرت راضی به رضای خداست و آن جمله نورانی را بیان میکند" خدایا، چون تو میبینی بر من آسان است" این اوج مقام توحید و رضاست.
حضرت به چنین جایگاهی رسیده که آن وقت زیارتش چنین ارج و قربی دارد به طوری که از زبان امام رضا علیه السلام میشنویم که" گریه بر مظلومیت اباعبدالله گناهان کبیره را از بین میبرد"
ممکن است برخی بپرسند واقعا چرا این گونه است؟
خب گاهی عقل انسان متحیر میشود که این همه بریز و بپاش از طرف خدا برای چه است. یک وقتی از سید بحرالعلوم این سوال را پرسیدند که چرا این همه عظمت و جایگاه برای زیارت امام حسین (ع) در نظر گرفته شده است. سید بحرالعلوم گفت" یک وقتی پادشاهی برای تفرج و شکار بیرون میرود و در راه شکار از ندیمان خود جدا میشود و راه را گم میکند. او در بیابان بی آب و علف گم شده و تشنگی و گرسنگی جانش را تهدید میکند. آن جا به یک صحرانشین برمی خورد آن صحرانشین یک بزغاله داشت از شیر آن بزغاله میدوشد و به مهمان میدهد بعد هم آن بزغاله را زمین میزند و چند روزی مهمان را اطعام میکند.
پادشاه به آن مرد میگوید وقتی آمدی شهر به کاخ من سری بزن. روزی که آن صحرانشین به کاخ شما میرسد پادشاه، سران و فرماندهان را جمع میکند و ماجرا را میگوید و از آنها نظر میخواهد که برای جبران محبت آن مرد صحرانشین به او چه بدهد. یکی میگوید ۱۰۰ گوسفند، اما پادشاه میگوید کم است. یکی میگوید ۱۰۰ گوسفند و ۱۰۰ گاو، پادشاه میگوید کم است. یکی میگوید ۱۰۰ شتر هم اضافه کنید باز پادشاه میگوید این کم است.
یکی میگوید نصف عمارت را هم بدهید پادشاه میگوید او هرچه داشت به خاطر من زمین زد و حق این است که من هرچه دارم به خاطر او زمین بزنم" این را سید بحرالعلوم میگوید و ادامه میدهد سیدالشهدا هرچه داشت به خاطر دین خدا به زمین زد برای این که مردم راه خداوند را گم نکنند هفده نفر از بهترین عزیزان خود را قربانی کرد به خاطرهمین است که امام حسین در دنیا و آخرت تا این حد عزیز است.
دلیل گریه ما برای اباعبدالله چیست؟
به تعبیر آقای جوادی آملی گریه ما نه از سر دلسوزی که به خاطر چیز دیگری است. ما بر حسین گریه میکنیم، چون روزی که حسین را ذبح کردند ذبح عقلانیت، ذبح اخلاق، ذبح احسان و ذبح صداقت بود. در حقیقت عدالت و صداقت و احسان را سر بریدند و از این رو ما گریه میکنم.
منبع: شبستان، سمت خدا