رژیم سعودی ریاکار،منافق و وابسته به یهود و کفار است
سعد الفقیه رئیس جنبش اسلامی اصلاح درباره علت بازداشت شیخ سفر الحوالی از عالمان دینی سعودی گفت: هرعالم دینی که از اقدامات محمد بن سلمان ولیعهد سعودی تمجید نکند و در برابر آن سکوت اختیار کند یا در مقابل آن بایستد محکوم به بازداشت است.
وی همچنین با اشاره با تاریخچه زندگی شیخ سفر الحوالی عالم دینی گفت: شیخ سفر الحوالی و شیخ سلیمان العوده و گروهی از علمای عربستان سعودی از زمان جوانی مشهور بودند. فعالیتهای آنان در دهه هشتاد قرن گذشته پدیدار شد. آنها به عنوان جایگزین علمای سنتی سعودی مشهور شده بودند؛ زیرا آنها بیشتر از دیگر علما از نزدیک به حوادث و تحولات جهان می نگریستند. آنها مسائل اقتصادی و سیاسی و اجتماعی جامعه سعودی را بررسی می کردند و مانند دیگر علما نبودند که هر چه نظام سعودی دستور بدهد انجام بدهند. آنها در دهه هشتاد ظاهر شدند اما در آن زمان مشکل و درگیری خاصی بین نظام سعودی و علما نبود. اما زمانی که بحران خلیج فارس ایجاد شد و صدام وارد کشور کویت شد نظام سعودی موضعی جانبدارانه از نیم میلیون نظامی آمریکایی برای مبارزه با عراق اتخاذ کرد. موسسه دینی رسمی در کنار نظام ایستاد و این نوع حمایتها از نیروهای آمریکایی را توجیه می کرد. اما علمای جوان به ویژه شیخ سفر الحوالی در برابر این مواضع ایستادند و مواضعی عکس این مواضع اتخاذ کردند.
شیخ سفر الحوالی کتابی تالیف کرد و دو سخنرانی مشهور ایراد کرد و گفت: نه تنها باید با نیروهای آمریکایی مخالفت کرد بلکه توطئه ای از سوی آمریکا در منطقه به جریان افتاده است. آنها عراق را تحریک کردند تا به کویت حمله کند تا حضور نیروهای آمریکایی در منطقه را توجیه کنند. اما نظام سعودی نتوانست چنین اظهاراتی را تحمل کند البته ضعف دولت سعودی و حضور نیروهای عراقی در کویت و حضور نیروهای آمریکایی و شرایط خاص در منطقه باعث شد نظام سعودی اقدام به بازداشت شیخ سفر الحوالی نکند تا اینکه جنگ عراق به پایان رسید.
سعد الفقیه افزود: در سال 1994 ما به لندن رفتیم. در این زمان اختلافات و درگیریها بین نظام سعودی و عالمان دینی شدت گرفت. نظام تصمیم گرفت مخالفان را سرکوب کند. از اینرو شیخ سلمان العوده و شیخ سفر الحوالی و شیخ ناصر العمر و گروه زیادی از علما را بازداشت کرد. تقریبا هزار و ششصد عالم دینی بازداشت شدند اما بسیاری آزاد شدند ولی شخصیتهای برجسته آنان تا سال 1999 در بازداشتگاه باقی ماندند. در این زمان نظام به آنها فهماند که می تواند رفتار خوبی نیز با آنها داشته باشد. بنابراین پس از تفاهم با نظام از زندان خارج شدند. پس از آن حوادث یازده سپتامبر اتفاق افتاد. از اینرو نظام سعودی مجبور شد از علمای نسل جوان استفاده کند. بنابراین روابط خود را با آنها بهبود بخشید و آنها مواضعی بسیار نزدیک با نظام داشتند. این مواضع تا نیمه دهه نخست قرن 21 ادامه داشت. اما در سال 2005 شیخ سفر الحوالی درمعرض خونریزی مغزی قرار گرفت و در بیمارستان بستری شد و از آن زمان تاکنون وی در بسیتر بیماری باقی ماند و از وی هیچ نوع سخنرانی یا بیانیه ای دیده نشد. اما ظاهرا در روزهای پایانی عمرش احساس کرد باید جبران کند زیرا در سال 2000 متهم شده بود در کنار نظام ضد مخالفان نظام و جهادگران ایستاده است از اینرو خواست این مسائل را جبران کند. او کتابی تالیف کرد و سه پیوست برای آن نوشت. نامه ای به علما و نامه ای به آل سعود و نامه ای به مدعیان نوشت. به رغم اینکه نامه وی به آل سعود به صورت نصیحت بود و ادب و احترام کاملا رعایت شده بود اما محتوای آن مشروعیت نظام را زیر سئوال برده بود و رژیم را به ظلم و طغیان و استبداد و نفاق و دروغ و وابستگی به یهود و وابستگی به کفار و انداختن علما به زندانها و چپاول منابع و اموال کشور و غیره متهم کرده بود.
الفقیه افزود: به کتاب سفر الحوالی اجازه چاپ داده نشد. البته این کتاب تنها نصیحت نبود بلکه مبانی و اساس نظام سعودی را هدف قرار داده بود. از اینرو بعید به نظر نمی آمد که موضع رژیم در برابر این شخص بسیار سرسختانه باشد. اما وی که در بستر بیماری بود و نارسایی کلیه و شکستگی لگن و دیگر مشکلات جسمانی داشت و آثار باقیمانده از خونریزی مغزی نیز وی را ضعیف کرده بود و ما فکر می کردیم که وی با ابتلا به انواع بیماریها و شدت آنها دیگر بازداشت نخواهد شد اما وی به همراه برادران و فرزندانش در نهایت بازداشت شد.
سعد الفقیه رئیس جنبش اسلامی اصلاح در بخش دیگری از گفتگوی تلویزیونی خود با شبکه الشرق مصر گفت: نظام سعودی بسیار مکارانه سیاستهای خود را با برقراری روابط خوب با علمای دینی آغاز کرد. این در حالی است که این نظام کافر و فاسق است و بدعت در دین ایجاد می کند و همواره نفاق و دروغ دارد و به دشمنان دین وابسته است و برنامه های مفاسد و تخریب دین را به اجرا در می آورد، اما در ظاهر به علمای دینی احترام می گذارد. البته به علمای دینی درباری که وابسته به نظام باشند. رژیم سعودی ریاکارانه از اجرای شریعت و محافظت از موسسات دینی سخن می گفت و این نفاق تا مرگ ملک عبدالله بن عبدالعزیز ادامه داشت. در اواخر زندگی عبدالله بن عبدالعزیز نیز خالد التویجری که حاکم در واقع او بود کم کم مسائل دینی را کم رنگ کرد. اما زمانی که محمد بن سلمان ولیعهد سعودی شد. این شاهزاده جوان تصمیم گرفت که به طور علنی و آشکارا مبارزه خود را با دین اعلام کند. او می گوید ما ضد دین و ضد موسسات دینی هستیم و مشایخ و علما را نمی خواهیم بلکه رقص و غنا و فسق و فجور را می خواهیم. او می گوید ما نفاق نداریم و در این زمینه شفاف سخن می گوییم. ما حرفهای دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا را گوش می کنیم و هر کس نمی پسندد سرش را به دیوار بکوبد و او را در زندان خواهیم انداخت.
سعد الفقیه ادامه داد: ولیعهد سعودی بسیار صریح و شفاف این اظهارات را بیان می کرد او حتی درها را به روی شیخ ها و علمایی که می خواستند با وی تعارف داشته باشند و ظاهر را حفظ کنند به طور کلی بست. از اینرو کسانی که نفاق داشتند، یا از این ولیعهد ظالم به طور علنی تمجید می کردند و به دین علنا خیانت می کردند یا اینکه سکوت اختیار می کردند. اما برخی از علمای سعودی در مقابل اینگونه مسائل ایستادند. بنابراین کسانی که سکوت اختیار کردند و یا در برابر اقدامات ولیعهد سعودی ایستادند به زندان انداخته شدند و تنها کسانی که از ظالمان تمجید می کردند باقی ماندند.